جمهوری اسلامی، نقض آشکار اصول ایمنی

یاشار سهندی

یکماه پیش بود که در انفجار کوره کارخانه فولاد غدیر یزد ١٨ نفر کارگر کشته شدند وهنوز "هیات کارشناسی" که از سوی حکومت تشکیل شده، به نتیجه نرسیده که مشکل از کجا بوده(!) که در کارخانه فولاد سامان مهریز یزد دیگ مذاب نشت کرده، به روایتی دیگر منفجر شده اما خوشبختانه در این کارخانه فرصت بوده که کارگران از مهلکه بگریزند اما در کارخانه فولاد غدیر یزد کارگران فرصت فکر کردن نداشتند وقتی که مواد مذاب بر سر و صورت شان پاشید. "محمد علی مکاری" که با ٤٥ درصد سوختگی تنها کارگر زنده مانده از فاجعه است حادثه را اینگونه شرح میدهد: "پنج ثانیه هم طول نکشید.

من آن روز در قسمت دیگری، دور‌تر از کوره کار می‌کردم. از کارگرها شنیدم که فولاد بالای کوره ذوب نمی‌شود. رفتم نگاهی به کوره انداختم و بعد هم رفتم با پدرم (جلیل مکاری) حال و احوالی کنم که آن روز کنار کوره کار می‌کرد. من و پدرم حدوداً ٩٠ متری کوره ذوب فولاد ایستاده بودیم. من پشت به کوره داشتم و پدرم روبروی من ایستاده بود. همینطور که داشتیم حرف می‌زدیم، پنج ثانیه هم طول نکشید، کوره منفجر شد و فولاد مذاب را مثل شلیک گلوله تا شعاع ١٠٠ متری پرتاب کرد. من که پشت به کوره بودم آن لحظه دردی حس نکردم چون پدرم را دیدم که فولاد مذاب صورت و بدنش را پوشانده. در عرض پنج ثانیه همه‌ی رفقایم با بدن‌های پاره شده و سوخته روی زمین افتاده بودند. گیج شده بودم. تا وقتی از پشت گوشت سوخته بدن‌های‌شان، جنازه‌ها را از زنده‌ها تشخیص بدهیم و زنده‌ها را به بیمارستان منتقل کنیم اصلا نفهمیدم چه بلایی سر خودم آمده. توی بیمارستان متوجه نشدم چطوری، چند وقت بعد، دیدم خودم هم روی یکی از تخت‌ها افتادهام. دکترها گفتند ٤٥ درصد سوختگی داری. سراغ پدرم را که گرفتم گفتند کشته شده است. اگر او جای من، پشت به کوره ایستاده بود الان زنده بود... کوره ساعت یک ربع به ٧ شب بود که منفجر شد. من کمک کردم مجروحان را به بیمارستان برسانیم. بدنم گرم بود، متوجه سوختگی خودم نشده بودم. فلز مذاب گوشت صورت پدرم را سوراخ کرده بود. بدن دوستانم تکه پاره شده بود"
اینکه چرا کوره منفجر شده است یک بحث است اما اینکه در اینگونه کارگاهها سطح ایمنی کار بشدت پایین است بحث دیگری است، که هرگز کارفرما حاضر نیست ریالی بابت آن خرج کند، چرا که به اندازه سر سوزنی برای کارگر ارزش قائل نیستند. در کارگاههای ذوب فلزات کمترین حادثه که ممکن است به وقوع بپیوندد پاشیدن مواد مذاب به سر و صورت است، یا سوختگی سطحی پوست بدن بخصوص در ناحیه صورت میباشد؛ ریختن مواد مذاب در کفش کار حادثه روتین کار در این کارگاههاست است. اما راه حل این مشکلات بسیار ساده است که کمترین کاری که میشود کرد تامین لباس مخصوص و کفش کار مخصوص برای اینگونه کارهاست. لباس با الیاف مخصوص و پوشش آلومینیومی که سرتاسر بدن را بپوشاند و کلاه مخصوص و چکمهای که کارگر را بیشتر شبیه مامور ضد حریق میکند اما خیلی ساده‌تر از این حرفها در نزد کارفرما برای ایشان "نمی صرفد" چرا که "کارگر بد عادت میشود!"
در حادثه فولاد غدیر یزد لباس کار کارگران خود عامل تشدید حادثه بوده چرا که از جنس پلاستیک بوده که به گفته محمد علی مکاری این خود باعث بالا رفتن شدت سوختگی کارگران شده. محمد علی مکاری اوضاع را اینگونه شرح میدهد:" ما باید لباسهای ایمنی می‌داشتیم اما روز حادثه لباس پلاستیکی بر تن ما بوده که از کارخانه به ما داده بودند. همین لباس پلاستیکی باعث شدت سوختگی ما شد ما می‌دانستیم که لباس پلاستیکی هیچ محافظتی از ما نمی‌کند. اما از ترس اخراج حرفی نمی‌زدیم و تحمل می‌کردم. دولت، بازرسهای کار باید صاحب کارخانه را مجبور می‌کردند که به کارگرانش لباس ایمنی بدهد. ما که کارگر بودیم و قراردادمان کف دستمان بود. می‌گفتند این کوره ذوب فولاد و این هم لباس، نمی‌خواهید: به سلامت!" محمد علی اما قبل از این اشاره میکند که "بازرسهای کار" بی توجه به همه این مسایل بود: "بازرس‌ها از اداره کار می‌آمدند اما به درستی کار خود را انجام نمی‌دادند. چرا که در سالهای گذشته هم چنین اتفاقاتی (البته نه در این سطح با ١٨ کشته) داشتیم. اگر آنها کارشان را به درستی انجام می‌دادند. ما فقط برای کار کردن به کارخانه می‌رفتیم، نمی‌رفتیم که ندانیم امروز زنده بر می‌گردیم یا نه. بهمن ماه سال ٨٧ برای خود من و ٦ نفر از همکارانم که دوستان صمیمی بودیم چنین اتفاقی افتاد و کوره منفجر شد که یکی از دوستانم به نام حسین سلطانی از ناحیه یک چشم آسیب دید و نابینا شد و الان به مدت ٣ سال است که تحت درمان است. بازرسین می‌آمدند و می‌رفتند ولی پیگیری نمی‌کردند. بازرس‌ها غیر از اینکه باید وضعیت ایمنی کوره را بررسی می‌کردند باید به تجهیزاتی که کارفرما به ما می‌داد هم نظارت می‌کردند." (همانگونه که قبلا در نوشتههای دیگر اشاره کردم این بازرسین می‌آیند و سهم خودشان را میخواهند! و دیگر لزومی ندارد به چرخه کثیف حاکم بر چنین روابطی اشاره کنم که فعلا موضوع بحث ما نیست.)
لازم است اشاره کنیم که این کارخانه مجهز به دوربین مدار بسته بوده و می‌خواهم یادآور شوم که این تکنولوژی نه در خدمت امنیت کارگر بلکه اسباب فشار به کارگران است." از خانه، کارخانه خود را کنترل کنید!" این تبلیغی است که بر در و دیوار در شهرکهای صنعتی و در مسیر جادههای منتهی به کارگاهها نقش بسته است. کارفرمایان از این ابزار در جهت بالابردن شدت کار استفاده میکنند. شب کارفرما پا به پای کارگر بیدار نمی‌ماند اما صبح با کنترل فیلمهای گرفته شده شب قبل به سراغ کارگران میرود و به او یادآور میشود که شما شب گذشته در فلان ساعت و در بهمان گوشه کارگاه داشتی چای میخوردی و سیگار میکشیدی یا با فلان خلوت کرده بودی، دیگر تکرار نشود! درکارخانه فولاد غدیر یزد هم این ابزار همین حکم را داشته و اکنون که حادثه را هم ثبت کرده و با تعریفی که محمد علی مکاری از شرایط کار و زمان وقوع فاجعه داده، میشود حدس زد که چه صحنه‌های دلخراشی در فیلمهای ضبط شده وجود دارد و در عین حال شرایط کار کارگران را به نمایش میگذارد که این اصلا خوشایند کارفرما و کل حاکمیت جمهوری اسلامی نیست برای همین یکماه گذشته و هنوز علت حادثه مشخص نشده. البته علت مشخص است دنبال فرصت هستند که همه تقصیرها را به گردن کارگران بیندازند یا اینکه این حادثه هم مشمول مرور زمان شود و انگار آب از آب تکان نخورده است همه چیز فراموش شود. اما حادثه مشابه فاجعه فولاد غدیر در کارخانه ذوب فلزی دیگر در همان ناحیه بعد از یکماه اتفاق افتاده که فعلا نگذاشته قتل ١٨ کارگر فراموش شود.
حوادثی از این دست چنان آمارش بالا رفته که نمایندگان سرمایه در مجلس اسلامی هم دیگر نمی‌توانند منکر شدت حوادث شوند. علی اکبر اولیاء نماینده یزد با اشاره به حادثه فولاد غدیر یزد به خبرگزاری ایلنا میگوید: "مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با ارائه برخی دستورالعملهای اشتباه در خصوص نحوه بازرسی واحدهای تولیدی باعث افزایش وقوع سوانح كار شده است ... او تصریح کرد: با وجود گذشت یک ماه از این حادثه هنوز علت قطعی انفجار مشخص نیست. او خاطرنشان ساخت: با توجه به وقوع پنج حادثه مشابه ظرف شش سال گذشته، به نظر می‌رسد مالكان كارخانه و همچنین نهاد بازرسی كار در استان یزد اقدامی برای رفع نواقص ایمنی كار جهت حفاظت از جان كارگران به عمل نیاورده بودند كه این بی‌توجهی موجب کشته شدن ١٨ نفر از کارگران شد. اولیاء یاد آور شد: بررسیهای انجام شده در خصوص انفجار در كارخانه غدیر، تا این لحظه از نقض آشكار اصول ایمنی در هنگام ذوب ضایعات فولادی حكایت می‌كنند .نماینده مردم یزد افزود: نگاهی به اخبار حوادث مرگبار صنعتی در سال‌های اخیر حکایت از رشد نگران کننده این قبیل حوادث و افزایش آمار مرگ كارگران دارد." در گزارشی که ایلنا در تکمیل مصاحبه خود با نماینده یزد آورده است تاکید میکند: "گفتنی است، در نیمه نخست سال جاری ٧٧٨ نفر در حوادث کار جان خود را از دست داده‌اند که این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته 8.18 درصد افزایش دارد. سال قبل تعداد کل کشته شدگان حوادث کار در کشور یک هزار و ٢٩٠ نفر بوده است با این حال دولت تاکنون آمار دقیقی درباره تعداد حوادث صنعتی رخ داده در کشور منتشر نکرده است." یعنی به عبارتی روزی ٤ کارگر کشته شده‌اند که با توجه به پس و پیش کردن آمار توسط این حکومت این مسلما آمار دقیقی نیست. نماینده یزد در مجلس اسلامی از "نقص آشکار اصول ایمنی" میگوید اما هیچ اشاره نمی‌کند که کی اینکار را میکند تا دست خود و دوستان خود را باز گذاشته باشد که اگر امکانش بود تقصیر‌ها را متوجه کارگران کنند. روزی ٤ کارگر کشته شده‌اند اما کسی جائی خوانده یا از کسی شنیده است که شخصی به جرم قتل کارگر دستگیر شده باشد یا حداقل مورد بازجویی قرار گرفته باشد؟
در مورد کارخانه فولاد غدیر یزد مسئول قتل ١٨ نفرکارگر کارفرما و بازرسین وزارت کار هستند چون ابتدائی‌ترین حق را از کارگران دریغ میداشتند و از تهیه لباس مخصوص اینکار امتناع ورزیدند و کارفرما در صورت چنین درخواستی میگفته: "به سلامت!" قاتل کارگران آن حکومتی است که چنان شرایطی فراهم آورده که دست کارگر به هیچ جا بند نیست. حکومتی مجرم است که کارگری با چنین شرایط سختی کار کند و به گفته محمد علی مکاری با اضافه کاری دریافتی اش ٥٥٠ هزار تومان میباشد، تازه اگر آنرا بدهند! حکومت مجرم است چون این شرایط را با قانون و پلیس امنیت و بازداشت و شکنجه تضمین کرده است. مسبب اصلی قتل عام کارگران حکومت جمهوری اسلامی است چرا که این حکومت ذره‌ای برای جان شهروندان ارزش قائل نیست و این آشکارترین اصل ایمنی زندگی است که در این حکومت اسلامی سرمایه مدام نقض شده و میشود.*